واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

بهاریه

ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان


نرم نرمک می‌خزی از هر شکاف و روزنی



ای بهار تازه رو کز کوچه‌های مشکبو


دامن افشان   و خرامان حلقه بر در میزنی

ادامه مطلب ...