واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

مانده تا برف زمین آب شود ...

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

مانده تا برف زمین آب شود
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر

ناتمام است درخت‌
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات‌

مانده تا سینی ما ، پر شود از صحبت سنبوسه و عید

در هوایی که نه افزایش یک ساقه ، طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه  ی برف

تشنه ی زمزمه ام‌
مانده تا مرغ سرچینه ی هذیانی اسفند، صدا بردارد

پس چه باید بکنم
من که در لخت ترین موسم بی چهچه ی سال
تشنه ی زمزمه ام؟

بهتر آن است که برخیزیم
رنگ را بردارم
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم...
 هشت کتاب - دفتر: حجم سبز - شعر: پرهای زمزمه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد