خدایا
در این لحظه .......
نامه ای به تو می نویسم
اگر چه .........
میدانم
هیچ صندوقچهای نیست
که بتوانم رازهایم را توی آن بگذارم
و درش را قفل کنم؛
چون تو همه قفلها را باز میکنی.
میدانم هیچ جایی نیست
که بتوانم دفتر خاطراتم را آنجا پنهان کنم؛
چون تو تکتک کلمههای دفتر خاطراتم را میدانی...
حتی اگر تمام پنجرهها را ببندم،
حتی اگر تمام پردهها را بکشم،
تو مرا باز هم میبینی
و میدانی.
که نشستهام یا خوابیده
و میدانی
کدام فکر روی کدام سلول ذهن من راه میرود.
تو هر شب خوابهای مرا تماشا میکنی،
آرزوهایم را میشمری
و خیالهایم را اندازه میگیری.
تو میدانی
امروز چند بار اشتباه کردهام
و چند بار شیطان از نزدیکیهای قلبم گذشته است.
تو میدانی
فردا چه شکلی است
و میدانی
فردا چند نفر پا به این دنیا خواهند گذاشت.
تو میدانی
من چند شنبه خواهم مُرد
و میدانی
آن روز هوا ابری است یا آفتابی.
تو سرنوشت تمام برگها را میدانی
و مسیر حرکت تمام بادها را.
و خبر داری که هر کدام از قاصدکها
چه خبری را با خود به کجا خواهند برد.
تو میدانی، تو بسیار میدانی...
خدایا
میخواستم برایت نامهای بنویسم.
اما یادم آمد
که تو نامهام را پیش از آن که نوشته باشم،
خواندهای...
و آرزویم را می دانی
پس منتظر میمانم
تا جوابم را فرشتهای برایم بیاورد.
سلام
دلنوشته زیبایی بود نجوایی که همگی مان میدانیم او خوب میداند
خوبه که منتظر جواب بمونیم
موفق باشی
سلام از لطفت ممنون ، همواره شاد وپیروز باشی
سلام دوستم گلم خوبی حالت چطوره میخواستم بگم به من هم سر بزن من کد نویسی اهنگ میکنم و هر اهنگی دوست داری از وبلاگم بردار
چاکرتم نیای حرومت نمیکنم
راستی از کد اهنگ رپ میخوای تو وبم ریخته
سلام ، از لطفتون ممنونم همین طور از دعوتتون
موفق و شاد باشید