واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

کیستی؟

نوروز

 ساعتی در خود نگر تا کیستی  

از کجایی، از چه هستی، چیستی   

در جهان بهر چه عمری زیستی  

جمع هستی را بزن بر نیستی  

 

  

وقتی از غربت ایام دلم می گیرد   

مرغ امید من از شدت غم می میرد  

دل به رویای خوش خاطره ها می بندم   

باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد

ساعتی در خود نگر تا کیستی  

از کجایی، از چه هستی، چیستی 

 

در جهان بهر چه عمری زیستی  

جمع هستی را بزن بر نیستی  

 

 


وقتی از غربت ایام دلم می گیرد   

مرغ امید من از شدت غم می میرد

 

دل به رویای خوش خاطره ها می بندم   

باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد


نظرات 1 + ارسال نظر
آوازمرغ سحر سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 22:37 http://goleparparshodeh.blogfa.com/

ای کاش همه ی غصه ام فقط شکستن نوک مدادم باشد !!

و گم شدناسباب بازی هایم . موفق و شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد