واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

ابر رحمت در مصیبت على(ع)

على امشب چرا بهر عبادت بر نمى ‏خیزد؟

چرا شیر خدا از بهر طاعت‏ بر نمى‏ خیزد؟






خداجوئى که از یاد خدا یکدم نشد غافل


چه رو داده که از بهر عبادت بر نمى‏ خیزد



از آن ضربت که بر فرق على زد زاده ملجم


یقین دارم که از جا، تا قیامت ‏بر نمى‏ خیزد



به محراب دعا در خون شناور گشته شیر حق


دگر بهر دعا آن ابر رحمت  ‏بر نمى ‏خیزد



ز کینه ابن ملجم آتشى افروخت در عالم


که زین آتش بجز دود ندامت ‏بر نمى‏ خیزد



 

طبیب آن زخم سر را دید و گفتا با غم و حسرت


على دیگر از این بستر سلامت ‏بر نمى ‏خیزد



نهد سر هر کسى بر آستان مرتضى(خسرو)


ازاین درگاه تا روز قیامت‏ بر نمى ‏خیزد


امام علی (ع)


برگرفته از http://www.tebyan.net

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد