واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

ای عزیز



زندگی کتابی است

پرماجرا،

هیچ گاه آن را

به خاطر یک ورقش

 دور نینداز ید.

نظرات 1 + ارسال نظر
omid سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 22:49 http://karizmatickha.blogsky.com

دیر گفتی من آتیشش زذم بعد از خوندن فصل خیانت!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد