واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

واگویه هایم

هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند،اما خدا فکر کودکی بو د که چکمه هایش سوراخ داشت.

دوستی بر پایه های شنی

دست نوشته | دوستی بر پایه های شنی


آدمیزاد است دیگر


گاهی، فقط حضور دارد، در دیداری


یا شاید در یک کنجکاوی ساده


یا در بین کلماتی

ادامه مطلب ...

ای عزیز



زندگی کتابی است

پرماجرا،

هیچ گاه آن را

به خاطر یک ورقش

 دور نینداز ید.

بهاریه

ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان


نرم نرمک می‌خزی از هر شکاف و روزنی



ای بهار تازه رو کز کوچه‌های مشکبو


دامن افشان   و خرامان حلقه بر در میزنی

ادامه مطلب ...

پروردگارا

کدامین پل 


در کجای جهان شکسته است


 که هیچکس


به خانه اش نمی رسد؟

اکر...

اگر می توانستم یک بار دیگر


به دنیا بیایم


کمتر حرف می زدم


و بیشتر گوش می کردم



ادامه مطلب ...

ای عزیز


مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است …


ادامه مطلب ...

محرم

 

مستیــم و عــاشقیــم و بــه گلــزار می رویم

ادامه مطلب ...

الهی

غصه ی دوری آن گل مرا پیرم کرد  

 

غم هجر نگارم ز جهان سیرم کرد 

 

 

 

گریه کردم ز فراغت گل من باورکن  

 

که مرا غربت این شهر زمین گیرم کرد .

ای دوست

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را  

  

 

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست 

  

   

حالا که مقدر شده آرام بگیرم  

  

 

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست  

 

 

 

 

بگذار که در ها همگی بسته بمانند     

 

 

وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست .